تصاویر غریب و شگفتانگیز از سفینههای فضایی، فضای بین ستارهای، سلاحها و تمدنهای آینده، موجودات فرازمینی و … امروزه به مدد ژانر علمی-تخیلی (Sci-Fi) یا (Science Fiction) دیگر آشنا محسوب میشوند. چند دهه است که فیلمهای بزرگ با بودجه بالا که مضامین و تصاویر شبهعلمی را با بهرهگیری از بهروزترین دستاوردهای فناوری نشان میدهند، بخش مهمی از باکس آفیس (Box Office) سینمای جهان به خصوص سینمای هالیوود را تشکیل میدهند. این ژانر مهم که با سینما به بالندگی رسید و جایگاه مهمی در فرهنگ عامه پیدا کرد، میان منتقدان نیز ارج خاصی دارد. تعدادی از مهمترین شاهکارهای تاریخ سینما در این ژانرِ حائز ارزشهای هنری والا ساخته شدهاند و این آثار مملو از نشانگان و دلالتهای اجتماعی و فلسفی مهمی هستند که آنها را به سوژه مهمی در مطالعات هنری و سینمایی تبدیل میکنند. در ادامه با ویژگیهای ساختاری و مضمونی ژانر علمی-تخیلی بیشتر آشنا میشویم.
ویژگیها
نکته اولی که در رابطه با ژانر علمی-تخیلی باید به آن توجه کرد، واژه فریبنده «علمی» است. بهرهگیری از اصطلاحات و کشفیات علمی در آثار این ژانر به شکل کاملا تخیلی انجام میگیرد. چنین بهرهگیری در تضاد و مخالفت با تعریف رویکرد علمی است؛ رویکردی که میکوشد عاری از تخیلات ذهنی و سوبژکتیو (Subjective) باشد. لذا درجستوجوی امر علمی بودن در فیلم علمی-تخیلی خطاست و این فیلمها همچون هر اثر هنری و به اندازه دیگر ژانرها -و حتی بیشتر از برخی از آنها- مملو از تخیلات هنری و به غایت دور از چیزی است که در محیط دانشگاهی به عنوان «علم» شناخته میشود.
پژوهشگرانی چون ویویان سوبچک (Vivian Sobchak) ژانر علمی-تخیلی را نمایش امر ماورالطبیعه در بستر امور طبیعی میدانند، چنانکه گویی این پدیدههای شگفتانگیز به شکل عادی در کنار پدیدههای زندگی روزمره درمیآیند و به آنها الصاق میشوند؛ این آثار برای توجیه این همنشینی و منطقی جلوه دادن آن، به دلایل شبهعلمی متوسل میشوند و هماینجاست که ژانر علمی-تخیلی زاده میشود. همین نکته تفاوت ژانر فانتزی (Fantasy) و علمی-تخیلی را هم توضیح میدهد. در ژانر فانتزی، امر تخیلی و ماورالطبیعه به زندگی طبیعی الحاق نمیشود و کماکان عجیب و غیرقابل درک است اما در علمی-تخیلی، امر ماورالطبیعه در بستر زندگی عادی، طبیعی جلوه داده میشود. اما چرا چنین همنشینی وجود دارد و جذاب است؟ جواب سوال اول در میل آدمی به وجود جنبههای معنوی و فراتر از ابعاد مادی زندگی نهفته است. این میل در روزگار ما و بستری که سینما در آن به وجود آمده است، شکل نیاز به خود میگیرد؛ در روزگاری که رویکرد مادیگرایانه و منطق خشک و انعطافناپذیر نسبت به زندگی جای رویکرد معنوی و مذهبی انسان گذشته را گرفته است، خلأیی در نیازهای معنوی، اسطورهای و مذهبی انسان به وجود میآید. ژانر علمی-تخیلی با الصاق امر فراطبیعی در زندگی و امر طبیعی، این خلأ را پر میکند. شاید همین مسئله توضیح اصلی محبوبیت ژانر علمی-تخیلی در میان عموم مردم نیز باشد.
اما چرا از علم برای توجیه این همنشینی استفاده میشود؟ پاسخ این سوال هم در نیاز انسان مدرن به منطق در همه جنبههای زندگی نهفته است. فیلسوف آلمانی، فریدریش هگل (Friedrich Hegel) استدلال میکند که منطق بخش جداییناپذیر زندگی انسان مدرن است بهطوریکه حتی بحث در مورد ایمان و عرفان نیز نیازمند منطق است. در واقع در دید هگل، فرد مومن در دوران مدرن، لاجرم از طریق استدلال به ایمان رسیده است یا حدأقل از این مسیر ایمانش را تثبیت میکند. لذا طبیعی است که ژانر علمی-تخیلی برای خلق موقعیتی معنوی و توجیه معنویت، از مهمترین و معتبرترین وجهه منطق در زندگی مدرن یعنی علم بهره ببرد. پس ژانر علمی-تخیلی برخلاف آنچه در نگاه اول انتظار میرود، برخلاف روش علمی، مبتنی بر نوعی معنویت و حتی در مواردی، عرفان است. بهترین نمونههای این ژانر، در جستوجوی امر والا (Sublime) و کشف جلوهای از بینهایت در طبیعت هستند.
تاریخچه
آغاز این ژانر در سینما به دهه اول قرن بیستم و فیلمهای ژرژ ملییس (Georges Melies) باز میگردد. ملییس اولین فیلمسازی بود که متوجه قابلیتهای بینظیر سینما در خلق جلوههای فراطبیعی و شبه علمی شد. او با استفاده از تدوین، در زمان و مکان سفر میکرد و شخصیتهایش با یک برش، به سرزمینهای دوردست تلهپورت میکردند. دو دهه بعد فریتز لانگ (Fritz Lang) با فیلم عظیم متروپلیس (Metropolis, 1927) بار دیگر تواناییهای سینما در ژانر علمی-تخیلی را اثبات کرد و نشان داد که این ژانر عرصه فوقالعادهای برای نمایش جلوههای بصری شگفتانگیز و دلالتهای جامعهشناختی و سیاسی است. متروپلیس که به سبک بصری اکسپرسیونیستی (Expressionism) و فوتوریستی (Futurism) که از سبکهای هنری آوانگارد آن روزگار بودند، ساخته شده بود، جزو فیلمهای اولیهای است که در عرصه هنرهای مدرن عرض اندام کرد و به تثبیت سینما بهمثابه یک هنر جدی کمک شایانی رساند.
تا همین دوره و تا دهه سی هم مشخص شده بود که ژانر علمی-تخیلی ژانر شدیدا پرخرج و بزرگ مقیاسی است و برای باورپذیر بودن لازم است که از آخرین فناوریهای صنعت سینما در تولید جلوههای ویژه بهره ببرد. برای همین تهیهکنندگان بزرگ آمریکایی که بهترین استودیوها و امکانات را در دوران سینمای پساصامت در اختیار داشته و دارند، به دلیل گرانی این ژانر و محبوب نبودن آن در صنعت سینمای آمریکا از تولید فیلمهای علمی-تخیلی سرباز میزدند. برای همین در دهههای چهل و پنجاه و اوایل شصت میلادی، تولیدات سینمای علمی-تخیلی محدود به فیلمهای کمبودجه و کمکیفیتی (B-Movies) بود که از جلوههای ویژه ارزان قیمت استفاده میکردند و امروزه هم بابت کیفیت پایین و جسورانه و گاها مضحکشان شناخته شدهاند؛ اما همهچیز در سال 1968 با شاهکار استنلی کوبریک (Stanley Kubrick)، فیلم ۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی (2001: A Space Odyssey, 1968) عوض شد. این فیلم که از جلوههای ویژه غیر کامپیوتری بینظیر و خلاقانهای استفاده میکرد که بعد از متروپلیس دیده نشده بود، تصاویر هولناک و مسحور کننده از فضا و کاوشهای فضایی انسان ارائه داد. علاوه بر اهمیت بصری فیلم، دلالتهای بیشمار اجتماعی و فلسفی فیلم، از آن موقع تاکنون سوژه بحث منتقدان، پژوهشگران و علاقهمندان به سینما بوده است.
پس از ۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی و موفقیت آن در تمام عرصهها، اقبال به ژانر علمی-تخیلی رو کرد. یک دهه بعد با تولید سهگانه جنگ ستارگان (Star Wars, 1977, 1980, 1983) توسط جرج لوکاس (George Lucas) ژانر علمی-تخیلی با دکورها و جلوههای عظیمش عضو ثابتی در باکس آفیس جهانی شد. از آن پس تاکنون فیلمهای علمی-تخیلی همگام با بهترین جلوههای کامپیوتری در چند زیرژانر و توسط کارگردانان مطرحی چون استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg)، جیمز کامرون (James Cameron)، دنی ویلنوو (Denis Villeneuve)، کریستوفر نولان (Christopher Nolan) و .. تولید میشوند. برخی از آنها همچون ۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی تمرکز خود را بر جنبههای عمیق انسانی میگذارند و برخی همچون جنگ ستارگان به جنبههای عامهپسندتر، هیجانانگیز و اکشن تمرکز میکنند. البته عموم آثار شاخص این ژانر همچون بلید رانر (Blade Runner, 1982) به کارگردانی ریدلی اسکات (Ridley Scott) رویکردی میان این دو طیف اختیار میکنند.
در انتهای این بخش بهتر است اشاره شود که ژانر علمی-تخیلی هم همچون بیشتر ژانرهای سینمایی، ریشه در ادبیات دارد اما شکل ادبی این ژانر هیچگاه توفیقی که شکل سینماییاش کسب کرده را نداشته است چرا که برای نمایش فضاهای بدیع، سفرهای بینستارهای، مبارزهها با سلاحهای پیشرفته و موجودات ترسناک فرازمینی، به وضوح سینما رسانه بهتری است. پس با آنکه داستانهای علمی-تخیلی نوشته نویسندگان بزرگی چون ژول ورن (Jules Verne)، اچ. جی. ولز (H. G. Welles)، آیزاک آسیموف (Isaac Asimov)، آرتور سی. کلارک (Arthur C. Clarke) و … مایه الهام فیلمسازان بوده است، پتانسیلهای نهفته در این ژانر در سینما شکوفا شد.
تِمهای رایج
همانطور که پیش از این ذکر شد، فیلمهای علمی-تخیلی معمولا دلالتهای سیاسی، جامعهشناختی و فلسفی فراوانی دارند. تکنولوژی و جامعه آیندهای که در این آثار تصویر میشود، معمولا نماد و استعارهای از جامعه امروزی بشر یا اخطاری است نسبت به آینده محتوم او. برخی از تمهای انتقادی رایج در سینمای علمی-تخیلی عبارتند از: انتقاد از انواع حکومتها چون حکومتهای سرمایهداری و حکومتهای تمامیتطلب و خودکامه؛ مسیر خطرناک بشر امروزی که منجر به آیندهای هولناک میشود؛ پدیدههایی چون مصرفگرایی، مبتنی بودن بر رسانههای جمعی، فراموش کردن اخلاقیات، فردگرایی افراطی، جنسیتزدگی و عشق زدایی، اعتماد بی حد و حصر به تکنولوژی و …. . برخی از این آثار هم به نمایش موشکافانه مسائل فلسفی همچون اگزیستانسیالیسم، تکامل، پوچی زندگی بشری، لزوم ایمان و فداکاری، اخلاقیات و … میپردازند.
مضامین رایج
چند مضمون وجود دارد که به اشکال متفاوت در تاریخ سینمای علمی-تخیلی تکرار شدهاند. برخی از این مضامین عبارتند از:
موجودات فضایی: از رایجترین پدیدهها در فیلمهای علمی-تخیلی، موجودات فضایی هستند. این موجودات که معمولا خصمانه و به دلایل خاصی دشمن آدمیزاد هستند، یا به زمین حمله میکنند یا بر سر فضانوردان بداقبال آوار میشوند. فیلم بیگانه (Alien, 1979) به کارگردانی ریدلی اسکات از بهترین نمونههای این مضمون است. فیلم ای. تی. (E.T., 1982) به کارگردانی اسپیلبرگ هم نمونهای از موجود فضایی در زمین است که رفتار دوستانه دارد.
رباتها و یا هیولاها: رباتهایی که پوست انسانی دارند یا با هیبت ماشینی خود ظاهر میشوند و یا هیولاهایی که از اعماق زمین یا از دل آزمایشگاهها زاده میشوند هم جایگاه مهمی در سینمای علمی-تخیلی دارند. مجموعه فیلمهای تبدیل شوندگان (Transformers) و فیلم حاشیه اقیانوس آرام (Pacific Rim, 2013) به کارگردانی گیلرمو دل تورو (Guillermo Del Toro) از نمونه فیلمهایی هستند که رباتها جزو شخصیتهای اصلی آنها هستند.
وقوع فاجعه: وقوع بلاهایی همچون برخورد شهابسنگ با زمین، طغیان تکنولوژی بشر علیه او، جنگهای اتمی، بیماریهای همهگیر و … و نمایش نحوه مواجهه بشر با این فاجعهها در زمره این مضمون قرار میگیرند. فیلمهایی چون مجموعه ماتریکس (Matrix) به کارگردانی واچوسکیها (Wachowskis) و مجموعه ترمیناتور (Terminator) از جمله فیلمهای با مضمون طغیان تکنولوژی علیه بشرند.
پساآخرالزمانی: فیلمهای علمی-تخیلی معمولا در سه خط زمانی اتفاق میافتند. یا در زمان حال رخ میدهند، یا در آینده عادی و منطقی و یا در آیندهای که زندگی بشر به خاطر حوادثی منجمله فاجعهها دستخوش تغییر غیرقابل بازگشت شدهاست و انسانها در جامعهای پسا آخرالزمانی، تمدنی جدید شکل میدهند. فیلمهایی چون فرزندان انسان (Children of Men, 2006) به کارگردانی آلفونسو کوآرون (Alfonso Cuaron) و مکس دیوانه: جاده خشم (Mad Max: Fury Road, 2015) به کارگردانی جرج میلر (George Miller) در جهانی پسا آخرالزمانی رخ میدهند.
هویت و ذهن: آثاری که مربوط به هویت و شناخت بشر از خود هستند، از دیرباز در هنر علمی-تخیلی رایج بودهاند. این آثار عموما بار روانکاونه و شخصیتپردازانه عمیقی دارند. فیلم بلید رانر (Blade Runner, 1982) به کارگردانی ریدلی اسکات، هوش مصنوعی (A.I., 2001) و گزارش اقلیت (Minority Report, 2002) هر دو به کارگردانی اسپیلبرگ و آثار علمی-تخیلی دیوید کراننبرگ (David Cronenberg) به چنین مضامینی میپردازند.
سفر در زمان: سفر در زمان هم مایه علمی بسیاری از فیلمهای این ژانر است. آثاری چون مجموعه بازگشت به آینده (Back to the Future) به کارگردانی رابرت زمکیس (Robert Zemeckis) و فیلم میان ستاره ای (Interstellar, 2014) به کارگردانی کریستوفر نولان از مضمون سفر در زمان بهره میگیرند.
البته لازم به ذکر است که تمهای مذکور در بخش قبلی و مضامینی که در این بخش نامبرده شدند معمولا در ترکیب با یکدیگر دیده میشوند. درانتها شایسته است به سه زیرژانر بسیار رایج در سینمای علمی-تخیلی هم اشاره شود:
اکشن علمی-تخیلی و مهیج علمی-تخیلی: بسیاری از فیلمهای علمی-تخیلی پرفروش در ترکیب با ژانر اکشن یا مهیج ساخته میشوند، به این شکل که موقعیتهای هیجان انگیز و حوادث پر زدوخورد چاشنی جذابیت فیلم علمی-تخیلی میشوند. فیلمهایی چون مجموعه ترمیناتور، مجموعه ماتریکس، بلید رانر، گزارش اقلیت و … که پیش از این ذکر شدند، در این زمرهاند.
وحشت و علمی-تخیلی: ترکیب این دو ژانر هم نتیجه مثبتی میدهد. فیلمهای علمی-تخیلی معمولا فضا و لحن سنگین، جدی و مرموزی دارند و این فضا همسو با فضای فیلمهای ژانر وحشت است. فیلمهایی چون بیگانه، موجود (The Thing, 1982) به کارگردانی جان کارپینتر (John Carpenter) و ویدئو دروم (Videodrome, 1984) به کارگردانی دیوید کراننبرگ، نمونههای موفقی از تلفیق ژانر علمی-تخیلی با ژانر وحشت هستند.
منتشر شده در بلاگ فیلمنت.