ریوسوکه هاماگوچی با این اقتباس جالب که دربارۀ یک کارگردان تئاتری است که با چخوف و خیانت همسرش دست و پنجه نرم میکند، به عظمت جدیدی میرسد.
پیتر بردشاو – ۱۴ ژوئیه ۲۰۲۱ – گاردین
فیلم جدید مرموز و زیبای ریوسوکه هاماگوچی از داستان کوتاه هاروکی موراکامی به همین نام الهام گرفته شده است. فیلمهای قبلی هاماگوچی آساکو اول و دوم (Asako I and II) و چرخ بخت و خیال (Wheel of Fortune and Fantasy) دربارۀ معمای هویت و نقشبازی تئاتری درگیر در تمام تعاملات اجتماعی و جذبۀ تنانگی صمیمیت بودند.
ماشین من را بران دربارۀ همۀ اینها و موارد دیگر است. در حالی که زمانی زبان فیلمسازی هاماگوچی در سطح یک Jeu d’esprit به نظرم میرسید، اکنون به چیزی با اشتیاق و حتی نوعی عظمت صعود میکند. این فیلم درباره پیوند بین اعتراف، خلاقیت و تمایلات جنسی و راز بی پایان زندگی و اسرار دیگران است.
یوسوکه (هیدتوشی نیشیجیما) یک بازیگر و کارگردان موفق تئاتر است که در تولیدات تجربی چند زبانه با بالانویس (Surtitle) تخصص دارد. او در حال حاضر مشغول کار بر روی در انتظار گودوء بکت و در حال آماده شدن برای بازی در نقش اصلی عمو وانیا چخوف است. او رابطه پیچیدهای با همسرش اوتو (ریکا کیریشیما) دارد، نویسنده و نمایشنامهنویس موفق تلویزیونیای که عادت دارد ایدههایش را برای داستانهای کوتاه وابسته به عشق تنانگی، در حالتی خلسهطور و در حین تنآمیزی با یوسوکه با صدای بلند زمزمه کند؛ از جمله شخصیتسازی قویاش درباره دختر نوجوانی که وارد خانه پسری که شیفته اوست میشود.
این زوج متوجه میشوند که یوسوکه در خطر از دست دادن بینایی یک چشم است. او بعداً با غافلگیری متوجه میشود که این مسئله، باعث تغییر در داستان کوتاهی که همسرش روی آن کار میکرد شده است. این امر باعث میشود که او بعداً که رویکرد جدیدش در اجرای وانیا را در یک جشنواره هنری در هیروشیما کارگردانی میکند، بپذیرد که به رانندهای برای خودرو مورد اطمینان مدل ساب 900 خود نیاز دارد؛ هیروشیمایی که با بی احساسی و خشکی تصویر شده است. همه چیز با یک رویداد ویرانگر در زندگی اوتو پیچیده میشود و یوسوکه با شواهدی مواجه میشود که نشان میدهد او با یک بازیگر جوان و مشهور و خوش تیپ و بدنام به نام کوجی (ماساکی اوکادا) رابطه داشتهاست.
به دلایل پیچیده، او همان کوجی از خود راضی را در نقش اصلی برای نمایش وانیاء خود انتخاب میکند، و به کوجی با آرامش اطمینان میدهد که گریم تفاوت سنی را پوشش میدهد، و وقتی کوجی مدام میگوید که میخواهد بعد از تمرین سر یک نوشیدنی با او صحبت کند، با خونسردی پاسخش را میدهد. این دوئل عجیب بین این دو مرد در کنار رابطه رو به رشد یوسوکه با رانندهاش میساکی (توکو میورا) اتفاق میافتد. سکوت حرفهای میساکی زمانی که یوسوکه شروع به درد دل کردن با او میکند به چیز دیگری تبدیل میشود. به این دلیل که او دوست دارد یک نوار کاست خاص را در ماشین پخش کند: صدای همسرش که در حال خواندن دیالوگهایش در وانیا است.
نیشیجیما در نقش یوسوکه، سختی، تفحص ناپذیری و انضباط فردی تقریباً نظامی کسی را دارد که به رهبری و دستور دادن به بازیگران عادت دارد، در حالی که به نظر میرسد پذیرای پیشنهادات آنها نیز است. (به طرز عجیبی، وقتی او برای وانیا گریم میکند، مرا به یاد چیشو ریو، بازیگر کهنهکار یاسوجیرو اوزو میاندازد.) اجرای میورا بهعنوان اعترافکننده و همکار سیگاریاش، توداری خودش را دارد. نمایشنامه چخوف، با تمام استیصال و افسوسش از فرصت های از دست رفته زندگی، به سنگ محک یوسوکه و تقریباً یک شخصیت جداگانه در فیلم تبدیل شده است. چه میشد اگر… کوجی نقش وانیا را بازی میکرد نه او؟ چه میشد اگر کوجی شوهر همسرش بود نه او؟ چه میشد اگر او میتوانست بر احساسات خود مسلط شود، غرور خود را ببلعد و کنشگرانه با همسرش با آنچه در مورد زندگی تنانگی پنهانی او میدانست و اینکه چقدر از آن آسیب دیده بود روبرو میشد؟ آیا این تلاش برای صداقت، رابطه آنها را نجات میداد؟ یا نابودش میکرد؟
و در تمام این مدت اهمیت میساکی در حال افزایش است و در بخش پایانی فوقالعاده فیلم، داستان او روایت میشود. داستانی که نیازی به اتصال موضوعی با آنچه که قبلاً رخ داده ندارد، به جز اینکه یک بار دیگر به ما نشان دهد که زندگی دیگران پیچیده و پنهان است، و اینکه متکبرانه است که بگوییم همه چیزهایی را که میشود در مورد افرادی که با آنها ملاقات میکنیم دانست را، از قبل میدانیم.
ماشین من را بران بسط یک داستان کوتاه است، و شاید درست باشد که بگوییم زیبایی داستانگویی هاماگوچی در اینجا، مانند سایر فیلمهایش، یک اثر موزاییکی یا رقصآرایی داستانهای کوتاه است، مثل مجمعالجزایری از زندگیها. یوسوکه، اوتو، کوجی و میساکی در حال زندگیِ داستان های خود هستند و درام فیلم مانند نمودار ون آنها را روی هم قرار میدهد و روی هم میگذارد. و وقتی روی یک داستان بخصوص، یک زندگی، متمرکز میشویم، تجربه ای تکان دهنده خواهیم داشت. این یک تجربه جذاب و متعالی است.