در میانه ماه سپتامبر سال ۲۰۲۱، کمپانی نتفلیکس از سریال جدید خود رونمایی کرد. بازی مرکب، ساخته شده در کره جنوبی، محصول جدید نتفلیکس بود که در مدت زمان بسیار کمی، توانست نظر بسیاری از مخاطبان را سوی خود جلب نماید. همچنین در یک برآورد کلی میتوان گفت تعداد بسیار زیادی از منتقدان، نظر مساعدی نسبت به این اثر داشتند. حال با گذشت چند ماه از انتشار این سریال، ممکن است سوالات مختلفی در ذهن مخاطبان این اثر پیش آمده باشد. یکی از آن سوالها میتواند این باشد: چرا استقبال از سریال بازی مرکب، بسیاری را شگفت زده کرد؟
سالانه صدها سریال مختلف از سوی کمپانی و شبکههای مختلف دنیا، عرضه و پخش میشود. برخی در گمنامترین حالت ممکن، با استقبال کم مخاطبان، پخش خود را به پایان رسانده و برخی دیگر، با اقبال مخاطب مواجه شده و حتی برای فصلهای دیگر تمدید میشود. فارغ از بحث کیفیت، چه چیزی موجب جلب رضایت بالای مخاطب، از یک سریال میشود؟ آیا برخی از سازندگان سریالها و مدیران کمپانیهای مختلف، به فرمول خاصی برای ساخت آثار خود دست یافتهاند؟
سریال بازی مرکب (squid game) روایتگر داستان تعداد زیادی از افراد ورشکسته و بدهکار مالی است، که برای دستیافتن به مبلغ ۴۵٫۶ میلیارد وون (واحد پول کره جنوبی) وارد یک بازی خطرناک میشوند که در هر مرحله، افراد بازنده حذف و کشته میشوند. این بازی تا جایی ادامه پیدا میکند که فقط یک نفر از آن جمعیت انبوه باقی میماند و مسلما، به عنوان برنده جایزه بازی شناخته میشود.
اگر نگاهی به جدول ۲۵۰ برنامه تلویزیونی برتر سایت IMDB داشته باشید، سریال بریکینگ بد (Breaking Bad) یکی از سه عنوان برتر این لیست میباشد. این سریال که پخش خود را از سال ۲۰۰۸ میلادی آغاز نمود، با پخش پنج فصل، در سپتامبر ۲۰۱۳ به پایان رسید. داستان این سریال درباره معلم شیمی کم بضاعتی است، که متوجه بروز سرطان در بدنش میشود. او که نمیتواند هزینههای درمانش را از راه تدریس پرداخت کند، به سمت تولید مواد مخدر (شیشه) کشیده میشود. به تعبیر دیگر میتوان گفت این سریال، دگرگونی شخصیت یک فرد درستکار، به عنصری نامطلوب برای اجتماع را به تصویر میکشد.
پخش سریال بریکینگ بد (Breaking Bad) با موج عظیمی از استقبال مخاطبان، در سراسر دنیا همراه شد و در مدت زمان کوتاهی توانست، به عنوان یکی از برترین سریالهای دنیا مطرح شود. اگر بخواهیم به چرایی جذابیت این سریال برای مخاطبان پاسخ دهیم، شاید توجه به دو نکته بتواند یاریدهنده باشد.
نخست اینکه سودای دستیابی به پول و کسب درآمد بالا، همواره برای انسانها جذاب بوده است (که اگر این نکته را در جوامع درحال توسعه بررسی کنیم، شرایط بد اقتصادی و… میتواند این علاقه را چند برابر کند). دوم اینکه تغییر شخصیت والتر وایت (Walter White)، از مثبت به منفی، دیگر جذابیت این سریال برای مخاطب است. نمونه مشهودی از علاقه مخاطب به شخصیتهای منفی را، میتوان در برخی از آثار سینمایی و تلویزیونی ساخته شده در قرن جاری میلادی، مشاهده کرد.
تمرکز این مطلب، بر نکته نخست است، به تعبیری دیگر، در ادامه به شباهت الگوریتم موفقیت سریال بازی مرکب (squid game) با سریال بریکینگ بد (Breaking Bad) یا آثاری دیگر خواهیم پرداخت.
یکی از موارد مهمی که کمپانیهای بزرگ تولید فیلم و سریال، به آن توجه ویژهای دارند، بازگشت سرمایه و مسلما سودآوری محصول برای آن کمپانی است. فرضی که نگارنده در سطرهای پیشین مطرح نمود، ممکن است از منظر اقتصادی، دلیل مهمی برای سرمایهگذاری یک کمپانی برای تولید محصول باشد. در سریال بازی مرکب (squid game) شاهد برخی الگوبرداریها و شباهتهای عمدی یا ناخواسته، از برخی از آثار مطرح و شناخته شده هنری هستیم.
در داستان سریال عده زیادی از افراد، به علت بدهکاریها و مشکلات عدیدهای که در زندگی دارند، تن به بازی مرگباری میدهند، که سرانجامی جز کشتن یا کشته شدن ندارد. این شباهت را میتوانیم در سریال بریکینگ بد (Breaking Bad) هم مشاهده کنیم، والتر وایت (Walter White) که در باتلاق زندگی گیر افتاده است، چارهای جز روی آوردن به تولید آمفتامین ندارد. در هر دو سریال، شاهد افرادی مستاصلی هستیم، که شرایط بیرونی زندگیشان، آنها را تبدیل به آدمهای دیگری کرده است، آدمهایی که نخست برای زنده ماندن (بقا) و در وهله بعدی برای پول، به جنگ با دیگران میروند.
از دیگر مسائل قابل توجه در سریال بازی مرکب (squid game)، پوشش کارکنان محل برگزاری بازی است. اگر نگاهی به یکی دیگر از سریالهای مطرح و محبوب این سالها، سریال خانه کاغذی (La casa de papel) داشته باشیم، متوجه پوشش مشابه سارقان این سریال با کارکنان محل برگزاری بازی سریال بازی مرکب (squid game) میشویم. با این تفاوت که نوع ماسکها در سریال دوم، از نمادهای بازی ماهی مرکب الهام گرفته و تفاوت بسیاری با ماسکهای موسوم به سالوادور دالی دارد.
به زعم نگارنده،آنچه که عنوان شد میتواند یک الگوبرداری سهوی یا عمدی، از برخی سریالهای مطرح و شناخته شده در دنیا، با هدف جذب مخاطب بیشتر و سودآوری بالا باشد. بدون شک، هر یک از آثار نامبرده، دارای ویژگیها و خصوصیات منحصربهفردی میباشد که در سهم خود، موفق به جذب تماشاگر خود شدهاند.
فارغ از بحث شباهتها و…، سریال بازی مرکب (squid game) دارای محاسن و معایبی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. سریال دارای ریتم بسیار بالایی است (به استثناء قسمت اول، که نیمی از آن به معرفی شخصیت سونگ گی-هون صرف میشود)، تماشاگر از سرعت وقوع اتفاقات لذت میبرد. اما ریتم بالا، مانع از پرداخت بیشتر به شخصیتها میشود.کارگردانی در راستای متن پیش میرود. میزانسنهای سریال، مخصوصا در مراحل مختلف بازیها، از خلاقیت و نبوغ خاصی برخوردار است.
طراحی صحنه سریال، اتفاق جذابی را رقم میزند که ترس و وحشت مخاطب را، از آنچه که در حال وقوع است چند برابر میکند. همانطور که از داستان متوجه میشویم، بازیهایی که در سریال انجام میشود، بازیهایی ساده و کودکانه است. محل انجام بازیها، فضایی شاد و رنگارنگ را شامل میشود. خشونتی که در سریال رخ میدهد، هنگامی که با این فضا همراه میشود، موجب ترس و غافلگیری بیشتری برای مخاطب میشود. ترسی که ناشی از یک خشونت بیرحمانه، در موقعیت و فضایی متضاد با آنچه که رخ میدهد است.
در پایان میتوان گفت، سریال بازی مرکب (squid game) توانست با مقبولیت قابل توجهی که از سوی مخاطب و منتقدان دریافت کرد، به عنوان یکی از آثار پربازدید و مطرح در حوزه برنامههای تلویزیونی، شگفتی ساز شود. موفقیتی که توقع مخاطب را از فصل دوم آن بیشتر میکند.
منتشر شده در بلاگ فیلمنت.