بی همهچیز تازهترین فیلم محسن قرایی، یکی از فیلمسازان نسل نو سینمای ایران است که نخستین بار در بهمن ۱۳۹۹ در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. این فیلم توسط یکی از با استعدادترین زوجهای فیلمنامهنویسی این روزهای سینمای ایران یعنی محسن قرایی و محمد داوودی نوشته شده که در نهایت توانست جایزة بهترین فیلمنامه اقتباسی را در جشنواره فجر از آن خودش کند. ملاقات با بانوی سالخورده نوشتة فردریش دورنمات، نمایشنامهای است که اساس قصۀ فیلم از روی آن اقتباس شده و با توجه به مقتضیات فرهنگ ایرانی تغییر کرده است. در این فیلم بازیگران چهرهای همچون هدیه تهرانی، پرویز پرستویی، هادی حجازیفر، مهتاب نصیرپور، پدرام شریفی، باران کوثری و بابک کریمی به ایفای نقش پرداختهاند. این فیلم با نامزدی در 14 رشته از جوایز رکورددار سی و نهمین دورۀ جشنواره فیلم فجر بوده است.
امیرخان رئیس خانۀ انصاف در روستایی ورشکسته در پیش از انقلاب است که مردم او را قهرمان خود میدانند. اما با آمدن لیلی نظریان- زنی بسیار زیبا و ثروتمند- تعادل جامعة روستایی کاملاً از بین مىرود. لیلی که روزگاری با بیمهری تمام و به جرم بدکاره بودن از روستا بیرون انداخته شده با ثروتی بازگشته که معدن از کار افتادۀ روستا را خریده و قرار است جدای کمکهای مالی فراوانی، به هر خانواده سه هزارتومان پول بلاعوض بدهد. همة این وعدهها تنها در صورتی انجام میگیرد که مردم روستا به شرطی که او گذاشته عمل کنند. امیرخان باید کشته شود. حال مردم که تا دیروز جانشان را برای امیرخان میدادند به یکباره رنگ عوض میکنند.
بیهمه چیز برای آنکه بتواند قصهاش را در متن باورپذیری روایت کند، زمان داستان را به پیش از انقلاب برده است. این بازگشت به گذشته دست فیلمساز را برای نشان دادن برخی جزئیات و رد شدن از خط قرمزهای رایج باز گذاشته، به عنوان مثال اتفاقی که در جوانی میان امیر و لیلی رخ داده و شمایل یک دست سرخ لیلی هنگام بازگشت به روستا برای مخاطب باورپذیر میشود. شمایلی که مخاطب آگاه را به یاد فیلم مالنا ساختة جوزپه تورناتوره میاندازد. در چنین فضای پیش از انقلابیای است که طراحی لباس در فیلم تا این اندازه برجسته میشود. اگر از موسیقی گوشنواز حامد ثابت هم بگذریم، بیهمه چیز در کارگردانی تقریبا حرف چندانی برای گفتن ندارد. اگرچه فیلمبرداری مرتضی هدایی و بازیهای نوری او در پلانهای خارجی و شب هنگام به بهترین شکل ممکن اتفاق افتاده، ولی محسن قرایی منطق فرمی مشخصی را به نمایش نمیگذارد. در بهترین حالت میتوان گفت کارگردان در بازسازی فضا موفق بوده اما در طراحی میزانسنی فکرشده برای قصه موفق نیست. هرچند میتوان علاقة او در نماهای لانگ تیک (نمای بدون کات) را از همان ابتدای فیلم و با ورود لیلی نظریان دید، اما این فرم در جای دیگری از فیلم تکرار نمیشود. به طور کلی شاید بتوان در نگاه اول از برخی پلانهای پرجمعیت و رنگ و لعاب فیلم لذت برد ولی بهتر است قضاوت واقعی را به دست زمان بسپاریم.
یکی از نکات قابل توجه فیلم را میتوان بازی بازیگران دانست. بدون شک هدیه تهرانی بهترین انتخاب برای لیلی نظریان بوده است. صورت سنگی او به همراه چشمهایی که گویی هیچ احساسی را منتقل نمیکنند، کاملاً بر شخصیت لیلی نظریان منطبق شده. در چنین شرایطی است که بغض او در معدن کل صحنه را برای خود میکند و امیر وادار به سکوت میشود. پرویز پرستویی اما همان همیشگی است. در عوض حضور هادی حجازیفر تا حدی توانسته لحن کمدی نمایشنامه را به دل فیلم هم منتقل کند. رفتارهای انفجاری و اغراق شدة او در مقایسه با پرویز پرستویی که سعی میکند آرامشش را حفظ کند تضاد خوبی را شکل داده است. از طرفی خونسردی بابک کریمی در استدلالهایی که میکند هم خندهدار است. دیالوگ او دور آتش در مورد کشتن امیر مثال خیلی خوبی است. و در آخر میتوان به زوج عاشقانة پدرام شریفی و لاله مرزبان اشاره کرد. بازیگرانی که آینده از آنها بیشتر خواهیم شنید.
بیهمه چیز رویکرد کمدی دورنمات را کنار گذاشته و درست از همین نقطه است که دچار ضعف میشود. دورنمات رویکرد انتقادیاش را در چهارچوبهای یک اثر کمدی به نمایش گذاشته و به همین دلیل است که ملاقات با بانوی سالخورده بر روی صحنة تئاتر بسیار بهتر از فیلم محسن قرایی عمل میکند. موقعیت کنایی و خندهدار آنتوان در نمایشنامه به هیچ عنوان با دیالوگهای شعارزدة امیرخان یکی نیست. وقتی بحث انتقاد یک جامعه در نمایی دور مطرح میشود، رویکرد کمدی به قصه بسیار از رویکرد درام/تراژدی محسن قرایی بهتر عمل میکند. شاید به همین دلیل است که جامعة آدمهای بیهمه چیز به سختی ما را با خود همراه میکند. هرچند ارجاعات تاریخی فیلم و دورهای که قصه در آن اتفاق میافتد فیلم را چند لایه کرده ولی به هیچ عنوان نمیتواند اقتباس مناسبی از ملاقات با بانوی سالخوردة دورنمات تلقی شود. در چنین شرایطی است که مخاطب آگاه به منبع اصلی اقتباس ممکن است راضی از سالنهای نمایش بیرون نیاید. بیهمه چیز اما فیلمی است که یکبار دیگر به ما نشان میدهد پول همیشه میتواند انتخابهای اخلاقی آدمی را تحت تأثیر قرار دهد.